- پای خوش
- زمین گلناک و مرطوب که بسبب رفت و آمد بسیار خشک و سخت شده باشد
معنی پای خوش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمین گلناک و مرطوب که بسبب رفت و آمد بسیار خشک و سخت شده باشد
شولان و شاخ تر که از ریشه درخت روید پاجوش
پا افزار کفش، نوعی از پا افزار چموش چاموش
هر چیز که در زیر پای کوفته شده باشد لگد کوب لگدمال پای خاسته پا خسته پای خوست
لگد کوب، لگد مال
سنگ پا
پاشویه، رسواگاه
ستون دیرک تیرک
پاتوغ
بوسنده پاظنکه پای کسی را بوسد، پای بوسی تشریف بخدمت: بپا بوس علی بن موسی الرضا مشرف شدم. یا به پابوس کسی رفتن، بخدمت او رسیدن حضور او مشرف شدن
بزرگ توانا با قدرت
پاکوب، پای باز رقاص بازیگر پای گر
پاداش
پاک گهر پاک نژاد
نارون
هر چیزی که زیر پا کوبیده و لگدمال شده باشد، لگدکوب، پایمال، برای مثال فراوان کس از پیل شد پای خست / بسی کس نگون ماند بی پا و دست (اسدی - مجمع الفرس - پای خست)
درخت پرشاخ و برگ و سایه گستر، در علم زیست شناسی درخت نارون
آنکه نیکو قدم بر دارد (اسب و غیره) : زنخ نرم و کفک افکن و دست کش سرین گرد و بینا دل و گام خوش
رقاص، کوفته شده، له شده، پاکوب
کفش، پای افزار، نعل
آواز پای
مانند پری، پری وار
پاکیزه خوی، خوش خلق، خوش خو